السلام علیک یا اباعبدالله
یا حسین «ع»
هر جرعه آبی که میخورم
حسین حسین «ع»
بعد از نماز سلام دهم
حسین حسین «ع»
در کربلا نبودم و بگیرد عطش دلم
من هر کجا رسیدهام بلند گفتهام
حسین حسین «ع»
هر جا که نام تو شنیدم
بلند گریستم
حسین حسین «ع»
فرزند زهرا«س» جگرگوشه علی«ع»
ای مرد حق اسطوره عشق!
حسین حسین«ع»
نامت بلندترین نام روی بیرق است
بر نیزه برده سرت کفر
حسین حسین«ع»
تو کودکان به همره خود به کربلا بری
با کودکان به جنگ نرفتی
حسین حسین «ع»
این آتش نفاق بود و کفر
از خانه مست یزید شعله برکشید
حسین حسین
ای وای بر من ، تنهاست زینبت
ای وای بر ما، تنهاست زینبت
حسین حسین «ع»
اینجا زمین کربلاست حسین«ع»
یا قتلهگاه فرزند پیمبر است؟
حسین حسین «ع»
دشمن چگونه خرید نامهها!
آن سیل دعوت عشاقخانهها !
با وعدهای چگونه به تو پشت کردهاند
واماند این دنیای بیوفا حسین حسین ع
تو آب طلب کردی و دشمن به جای آن
تیر تعصب و خشم روانه مینمود
آواز آزادگی سردادی و همو
تیرخوارج دوباره رها نمود!
ای مرد سربلند نیزه و تنور
صوت خدا میان تنور و نور
ای حامی خدا، فرزند شیرحق
تقوای روزگار در راس دین حق
با من بگو چه شد بریدنت سرت حسین «ع»
آتش کشیده به خیمه کودکانت حسین «ع»
با من بگو با نام حق چرا
بر روی نازک تنت، اسبان دویدهاند؟!!
با من بگو چرا عباس تو ننوشید ز آب شط؟
یاد که افتاد! عکس که در آب دید حسین!!
گویی شکست کمرت در ماتمش حسین! «ع»
گویم شکست دلم در هل من ناصرت, حسین! «ع»
تو فریادرس خواستی و نبودیم ما!
معلوم نبود که گر بودیم، میبودیم یا حسین؟! «ع»
من داغتر ز داغ زینبت حسین!«ع»
بعد از تو، او حسینی است دوباره یا حسین !«ع»
اینبار حسین زمانه، زینبت
او بیرقت فروکرد در چشم دشمنت
با نافذ نگاه و سخن، درید
قلب کثیف و تن مست دشمنت
از هم گسست ریشه باطل مردان دنیوی
رو کرد زینبت سجادههای کفر
بشکست، شکسته پیشانی ابلیس خواندهها
زینب نمود مشت کفر را باز باز
بر چهره یزید کشانید اشک لابه را
زینب بلند گفت به مجلس
حسین حسین «ع»
گویم بلند پشت سرش
حسین حسین «ع»
حسین حسین «ع»
هر چند گویم ، نگویم ز راه تو
مردانگی و شجاعت و مهر ولای تو
پس با تمام وجود فریاد می کشم
حسین حسین«ع»
حسین حسین «ع»