• وبلاگ : بارقه قلم
  • يادداشت : « بلندي هاي درد» برگي از خاطرات مدرسه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نسرين 
    قصه دردناکي بود واقعا متاثر شدم البته کم نيستن افرادي که گريبان اين همه درد ورنجند وبا کمترين امکانات ممکن دارن زندگي ميکنن ودر همين نزديکي ما هستنوکساني که تو ناز ونعمت غرق شدن وخبر ندارن.واقعا دنيايي شده ؛دنيايي که محل گذره.اميدوارم به برکت اين روزهاي عزيز کسي درمانده وشرمنده خانواده اش نباشه.آمين
    پاسخ

    آمينممنونم عزيزم که مي‌آييد و مي‌خوانيد