• وبلاگ : بارقه قلم
  • يادداشت : پايان داستان مهرانه قسمت دهم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سميه يوسف پور 
    خيلي جالب بود خانم اخلاقي .اخر داستانم خوب تمام شد .ولي کاشکي پدر کامران رو مي گرفتن .که چرا اين کارهارو کرد .چرا کامران رو ميزده
    پاسخ

    آدم نميشن اين طور آدم‌ها که