• وبلاگ : بارقه قلم
  • يادداشت : قسمت دوم و پاياني آرزوي نازنين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سمانه 
    سلام,خوب نوشته بودين ولي برام چند سوال پيش اومده,واقعا نقش پدرش اينقدر کمرنگ بوده ؟دوم اينکه اين مادر واقعا بيمار ي اعصاب داشته ولي نزديکانش هيچ کاري براش نکردن,
    پاسخ

    سلامممنونبله پدرش همين‌گونه بودهقبول نداشته که ناراحتي اعصاب داره و کي دل ميسوزونه