وبلاگ :
بارقه قلم
يادداشت :
قسمت هشتم شکرانه هاي صبر
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محمديفائزه
خيلي خوب بود عالي بود
+
نسرين
فکرکنم فرزاد جريان آرزو رو که دخترشه به مهشاد گفته .چون ديگه دليلي نداشته که اينجوري رفتار کنن.
پاسخ
شايد صبر له
+
سميه يزدان
فکر کنم فرزاد توي مکه به زنش گفته که ارزو دخترش,لطفا ادامه داستان
پاسخ
شايد عزيزم
+
بي بي
سلام جالب وزيباس اين داستان خسته نباشيد
پاسخ
سلام ممنون فدات
+
سميه
ممکن فرزاد در مکه به مهشاد گفت،ارزو دخترشه براي،همين با اونا بدرفتاري کردن دخترها