• وبلاگ : بارقه قلم
  • يادداشت : قسمت سوم شکرانه هاي صبر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دلم گرفت عجب غمي داره صنوبر, و احسنت به قلم زيباتون,اگه ميشه اخر داستانتون شاد باشه از خوندنش دندونام سفت بهم ميچسبه و دلم هري ميريزه
    پاسخ

    سلامچون داستان بر اساس يک واقعيت مجبورم روال خودش را برومممنون همراهيد