• وبلاگ : بارقه قلم
  • يادداشت : « کفش ها مي خندند..»
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نجمه 
    سلام عزيزم
    داستان غم انگيزي بود!! تصور چنين لحظه اي برام خيلي سخته!
    اميدوارم که شما با داشتن روحيه ي شاد مثل هميشه ناراحتي بچه ها را به لبخندي زيبا بر روي لبانشان تبديل کني.
    خدا هميشه پشت و پناهتان باشد.
    با تشکر
    پاسخ

    سلام عزيزمممنون از شما
    خانم راژنم و خيلي قشنگ بود و من را ياد برف انداخت که هيچ وقت در تهران نيامد . عالي بود واقا از ديشب تا الان دارم ميخونمش
    پاسخ

    پسر عزيزم آفرين به تو راژنم
    + فاطمه 
    بتى جون خيى قشنگ بود برفايى رو توى داستانت اوردى که قبلا لمسش کرده بودم يادش بخير مشکل اين دوتا دختر افغانى مشکل خيلى از دخترايران خودمونه خدا همه رو ببخشه و عنايت کنه زمستونمون مثل قبل باشه پراز برف
    پاسخ

    ممنونم عزيزماميدوارم دوباره اون زمستون‌ها رو لمس کنيم
    + نسرين 
    داستان جالبي بود .پولدار که باشي برف بهانه اي ميشه براي لباس خريدن به اسکي رفتن وتفريح کردن ولذت بردن از زندگي اما خدا نکند فقير باشي وبرف همبياد از بيکار شدن پدر گارگر بگير تا غم پاره بودن کفشهايت وچکه کردن سقف خانه ات اين است رنج ودرد .چرا بايد پول تعيين کند برف نعمت است يا عذاب خدا هيچکس درمانده نکنه.
    پاسخ

    تلخه ولي واقعيت همينهممنونم
    + بي بي 
    سلام داستانت بسياردردمندوپرغصه بود متاسفانه الان هم هنوز کفشهاي خندان رادرمدرسه ها ديده مي‌شود همتي عزمي بزرگ مي‌خواهد براي دوختن اين کفشهاي خندان!!!!!!
    پاسخ

    سلام فدات شم غصه‌هاي الان عجيب تر و ترسناک ترند ممنونم که مي‌خوانيد
    + سميه 
    سلام بتي جون واقعا زيبازمستان رو توصيف کرده بودي . خاطرات من دوباره زنده شد مرسي .واقعا قشنگ بود.ولي غمگين
    پاسخ

    سلام سميه جان فدات شم ممنونم از لطفت سلامت باشيد
    + سميه 
    اره زمان قديم واسه دهه شصت به قبل خانواده ها خيلي سخت گذراندن و بچه هاي دهه هفتاد و هشتاد توي رفاه کامل فکر نکنم اصلا متوجه بشن که اين داستان واقعي بوده .فکر کنم اين مال زمان اول خدمت خودتون بوده درست حدس زدم
    پاسخ

    الانم هستند ما مي‌بينيم
    + نسرين 
    مثل هميشه عالي بود ولي پراز درد ورنج که نميشه کتمانش کردوهنوزم بعد اين همه سال کم نيستن خانواده هاي که گريبان فقر ورنجند ورا ه دوري هم نيست درهمين نزديکي شهرمون که پايتخت ايرانه وچه برسد به شهرستان دور دست وده کورها.ولي آيا کسي هست که به دادشون برسه؟ايشااله فقر براي همشيه ريشه کن بشه.آمين
    پاسخ

    آمين